عضو هیات مدیره انجمن شرکتهای حفاری:
همکاریهای بینالمللی به رشد صنعت حفاری سرعت میدهد
همکاری مثلث «پیمانکار»، «کارفرما» و «دانشگاه» موجب رشد تکنولوژیک صنعت حفاری میشود
صنعت حفاری ایران بر اساس گفتههای کارشناسان این حوزه از نظر دانش مهندسی و ظرفیتهای نیروی انسانی و تجهیزاتی از قابلیتهای بالایی برخوردار است که کمتر متخصصی در این زمینه ایجاد تشکیک میکند. با این وجود هر گاه سخن از فعالیتهای برونمرزی برای شرکتهای حفاری و خدمات حفاری به میان میآید، کمبودها نمایان میشود و کمتر اثری از فعالیتهای این شرکتها دیده میشود. چرایی و علل این مساله موضوعی است که با آقای مهندس مرتضی پاکروان، عضو هیات مدیره انجمن شرکتهای حفاری و مدیرعامل شرکت حفاری استوان کیش درباره آن به گفتوگو نشستهایم.
- آقای مهندس پاکروان برای ورود به موضوع لطفا مختصری درباره تاریخچه و اهمیت صنعت حفاری توضیح دهید.
o محصول صنعت حفاری چاه نفت هست و چاه نفت تنها راه دسترسی به هیدروکربور در لایههای زیرین زمین است. از طرف دیگر در حال حاضر سهم هیدروکربور در سبد انرژی دنیا بالغ بر 60% برآورد میشود. از اینجا میتوانیم به اهمیت استراتژیک صنعت حفاری و تاثیرگذاری آن در تامین انرژی دنیا پی ببریم. بنابراین صنعت حفاری میتواند شاهرگ حیاتی انرژی جهان قلمداد شود.
این صنعت استراتژیک در ایران بالغ بر 110 سال قدمت دارد که میتوان آن را در سه مقطع کلی بررسی کرد: اولین مقطع، دوره «وابستگی کامل» است یعنی کلیه فعالیتهای صنعت حفاری اعم از طراحی، اجرا و تأمین تجهیزات توسط شرکتهای خارجی صورت میگرفت.
دومین مقطع، حدود سالهای 1329 – 1330 و دوره «ملی شدن» یا به عبارت برخی دیدگاههای امروزی دولتی شدن صنعت نفت است. در این مقطع بخشی از نیروهای توانمند داخلی و کسانی که به صورت تجربی کار را یاد گرفته بودند، وارد صنعت بالادست و حفاری نفت و گاز شدند ولی مدیریت صنعت همچنان بیشتر در دست شرکتهای بیگانه بود، تا شروع انقلاب شکوهمند اسلامی که با رفتن این شرکتها فرصت برای پتانسیلهای داخلی و نیروهای مجرب و تحصیلکرده فراهم شد.
مقطع سوم، بعد از جنگ تحمیلی و با شروع فعالیتهای «سازندگی» در کشور آغاز شد که زمینه توسعه فعالیتهای حفاری نفت و گاز با خصوصیسازی بر اساس اصل 44 قانون اساسی فراهم شد.
- شما یک دستهبندی خیلی خوبی از صنعت حفاری ارائه دادید. در همین زمینه روند رشد تکنولوژیک و فناوریهای صنعت حفاری ایران در مقایسه با فناوریهای روز به چه شکلی بوده است؟
o ابتدا اشاره بکنم که وقتی از صنعت حفاری نفت و گاز صحبت میکنیم، منظورمان حفاری دورانی (روتاری درلینگ) است و نه روشهای دیگر حفاری. اما برای پاسخ دقیقتر به سوال شما باید این صنعت را به چهار زیربخش تقسیم کنیم؛ عملیات حفاری، خدمات فنی و مهندسی، کالا و تجهیزات و پشتیبانی و خدمات عمومی.
ما در هر کدام از این بخشها دستاوردهای نسبی داشتهایم. در مورد ساخت دستگاههای حفاری بخشهای اصلی خاص مانند مولد نیرو، سیستمهای گرداننده، سیستمهای بالابری و سیستمهای کنترلی وارداتی است و تکنولوژی ساخت آن به داخل منتقل نشده است اما در سایر بخشهای آن موفقیتهایی در داخل به دست آمده است. در بخش تأمین تجهیزات و خدمات فنی برای دستگاههای حفاری نیز به دستاوردهای خوبی نائل شدهایم.
در بخش عملیات اجرایی حفاری اینکه مثل خیلی از شرکتهای پیشرفته بینالمللی بتوانیم در کشورهای دیگر قرارداد توسعه میدان ببندیم، فعالیتی نکردهایم، امکان آن هم نبوده چراکه به یک تعامل و سرمایهگذاریهای زیاد نیاز دارد که فعلا قابل انجام نیست و البته در مملکت خودمان بیشتر به این فعالیتها نیاز داریم. در حال حاضر نیمی از میادین خشکی و دریا در کشور جمهوری اسلامی ایران هنوز توسعه پیدا نکرده و ظرفیت توسعهای بسیار بالایی داریم. منظورم این است که اگر توانمندیای در این زمینه وجود دارد، فعلا در داخل کشور به این شرکتها نیاز هست.
در یک تقسیمبندی دیگر میتوان گفت ما در بخشهای نرمافزاری موفقتر از بخشهای سختافزاری بودهایم. از این منظر در ابتدای امر ما فقط دانشگاه صنعت نفت را داشتیم که در زمینه صنعت حفاری و مخازن فارغ التحصیل دانشگاهی داشت و تعدادی هم فارغ التحصیلهای خارج از کشور بودند ولی در حال حاضر تقریباً تمام دانشگاههای تخصصی و معتبر کشور اعم از دانشگاه دولتی، آزاد، پیام نور و غیرانتفاییها رشته حفاری یا رشتههای مرتبط با مخازن و صنعت بالادستی نفت را در ردههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دارند. خروجی این دانشگاهها میتواند به تحصیل فناوری و بومیسازی بعضی از تکنولوژیهایی که بسیار هم ارزشمند و کلیدی هستند، کمک بکند.
- چرا در حالی که همگان از وجود نیروهای تخصصی و پیشرفتهای علمی در صنعت نفت سخن میگویند و تجربه بالایی هم در کشور در صنعت نفت داریم، اما همچنان سهم تولید داخل در این صنعت کم است؟
o به نظر من در این زمینه آنچه باید به چالش کشیده شود ارتباط بین دانشگاه و صنعت است. ما در دو مقطع تاریخی اول که قبلا به آن اشاره کردم، از ایجاد پل بین دو بازوی توانمند تئوری و عمل و ارتباط بین آنها غافل شدیم. به طور کلی با توجه به منافعی که هر کدام از این مجموعهها دارند، شاید نشود بصورت یک به یک بین دانشگاهها و شرکتها ارتباط برقرار کرد، به خاطر همین تقریبا از سال 1384 و 1385 شرکتها به این فکر افتادند که یک انجمن حفاری را تشکیل بدهند. حدود هفت- هشت سال تلاش شد تا در سال 1393 انجمن شرکتهای حفاری تشکیل شد و در حال حاضر 23 عضو فعال دارد.
انجمن حفاری به عنوان یک تشکل صنفی معتبر میتواند در انتقال تکنولوژی، ارتباط صنعت با دانشگاه و همچنین مهمتر از آن ارتباط شرکتهای نوپا –شرکتهای دانشبنیان و استارت آپها- با بدنه کارفرمایی صنعت نفت و گاز موثر باشد.
مستحضر هستید که تنها مشتری صنعت حفاری و خدمات فنی حفاری دولت است چراکه مخازن نفت و گاز در دست دولت است و کلیه کارسپاریها از این کانال انجام میشود، در نتیجه اگر ارتباط تنگاتنگ و سازندهای بین «پیمانکار» و «کارفرمای انحصاری» از یک طرف و «دانشگاه» از طرف دیگر بهصورت سهجانبه برقرار شود، میتوان امیدوار بود که پیشرفتهایی در زمینه تکنولوژیک اتفاق بیفتد.
- همکاری با شرکتهای بینالمللی میتواند زمینهای برای انتقال دانش باشد. آیا به نظر شما این روش میتواند به روند رو به رشد صنعت حفاری کشور کمک کند؟
o به نکته بسیار ارزشمندی اشاره کردید؛ ما در تعامل با شرکتهای بینالمللی میتوانیم به رشد و شکوفایی صنعت سرعت بدهیم. چنانکه میدانیم سرمنشاء صنعت حفاری به کشورهای غربی متعلق است. البته اخیراً بلوک شرق مثل چین و برخی کشورهایی که خیلی هم از ذخایر نفتی برخوردار نیستند، پیشرفتهای زیادی کردهاند.
تجربه هم نشان داده که ما هر جا فرصت تعامل با شرکتهای معتبر خارجی را داشتهایم، تعداد قابل توجهی از نیروهایی که فارغالتحصیل دانشگاههای داخلی بودند و تجربهای هم اندوخته بودند، به شرکتهای خارجی پیوستند و در این تعامل دوطرفه عملاً تجارب بسیار خوبی در زمینه انتقال دانش، روشهای اجرایی و دستورالعملها و استانداردهای کاری کسب کردند .
- صادرات خدمات فنی و مهندسی و صنایع جانبی آن چقدر برای اقتصاد کشور مهم هست و روابط بینالمللی چگونه در توسعه این صنعت نقش ایفا میکند؟
o روابط اقتصادی ناشی از روابط بینالمللی است و بهنوعی میتوان گفت که سیاست به اقتصاد جهت میدهد. بهعنوان مثال در زمینه واردات دانش فنی، در مقطعی شرکت توتال بهعنوان یک شرکت توسعهدهنده معتبر برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی با شرکت نفت قرارداد بست اما در ادامه بهخاطر روابط سیاسی مجبور شد از همکاری انصراف بدهد.
در مقابل فرض کنیم شرکتهای ایرانی توانمند این ظرفیت بالقوه را داشته باشند که بخواهند در فضای بینالمللی حفاری یا حداقل در حوزه کشورهای همسایه مثل حوزه خلیج فارس یا عراق یا ترکمنستان فعال بشوند، مقدمه این کار روابط سیاسی خوب بین کشورهاست که میتواند حضور شرکتهای علاقهمند را تقویت کند. بهطور مثال اکنون دستگاه حفاری ایرانخزر در ترکمنستان مشغول کار است و ارزآوری خوبی برای کشور دارد. البته شرکتهای خدمات فنی هم داشتیم که با توانمندی و ارتباطات خود از طریق شرکتهای واسط توانستند کاریابی کنند اما این موارد بهصورت جزیرهای و نقطهای است.
باید اذعان کرد که ما بهطور بالقوه در اجرای پروژههای داخلی چه در دریا و چه در خشکی از خارجیها بینیاز هستیم، مگر در بخشهای کوچکی که به تکنولوژی خاص نیاز دارد. با این وجود گاهی تعدادی از دکلهای دریایی و خشکی که سرمایه بسیار بالایی محسوب میشوند، بیکار میمانند. اینجا فرصت بسیار خوبی هست که بتوان از این پتانسیلها و سرمایههای ارزشمند در پروژههای خارج از کشور استفاده کرد. این مساله نیازمند یک بستر مناسب در روابط سیاسی است و میتواند کارآفرین و ارزآور باشد.
- البته شناسایی بازارهای هدف و استفاده از روش علمی بازاریابی و نیروهای حرفهای در این زمینه میبایست به کار گرفته شود؟
o کاملا درست است، فقط تجهیزات کار نمیکند یا حتی تجربه تنها کفایت نمیکند و شرط کافی برای حضور در عرصههای بینالمللی همسانسازی دانش فنی در بهکارگیری دستگاهها و تجهیزات است. چنانکه عرض کردم در مقطعی که برخی شرکتهای خارجی در ایران فعالیت داشتند، تجربیات خوبی از دستورالعملها، رویهها و قوانین و مقررات آنها بهویژه در زمینه ایمنی، شناسایی ریسکها و حفظ منافع کارفرما، پیمانکار و کارکنان به دست آمد که بهروز شدن در این زمینه برای رسیدن به جایگاه فعالیتهای بینالمللی لازم و ضروری است.
- مشارکت با کشورهای همسایه برای توسعه میادین مشترک هم میتواند یکی از راههای توسعه همکاریهای بینالمللی باشد.
o از چندی پیش این تفکر در وزارت نفت شکل گرفت که در حوزههای مشترک با کشورهای همسایه تعامل طرفینی داشته باشند و در تولید و بهرهبرداری از مخزن مشارکت کنند. ما میادین مشترک با عراق، عربستان، کویت و قطر داریم که در برخی موارد میتوان به این روش اقدام کرد.
در شاخههای دیگر صنعت حفاری مثل خدمات فنی مهندسی و بعضی از کالاها و تجهیزات بهسادگی میتوان به بازارهای بینالمللی یا حداقل منطقهای ورود کرد که به نظر باید در بخش امور بینالملل نفت و بخش اقتصادی وزارت امور خارجه به این موارد توجه کنند. نبود تجربه فعالیت در عرصه بین المللی موجب کاهش توان برای استفاده از فرصت های مناسب بین الملل در شرکت های خصوصی شده است که این امر با کمک بخش های تخصصی دولتی باید رفع شود.
- تعاملات بینالمللی علاوه بر رشد دانشی که برای طرفین به وجود میآورد، فضاهای جدیدی را برای ارتباطات اقتصادی باز میکند.
o ظرفیتهای اجرایی ما الان در داخل کشور به هر علتی بر نیازمندیهای جاری فزونی یافته و در بعضی مقاطع 10 تا 15 دستگاه حفاری در خشکی یا 7 یا 8 دستگاه حفاری در دریا غیرفعال هستند و این غیرفعال بودن هزینه هنگفتی را برای دارندگان و شرکتهای تأمینکننده دستگاههای حفاری به دنبال دارد. در واقع نه اینکه سودآوری ندارد بلکه هزینه بسیار بالای نگهداری هم دارد و آمادهسازی دوباره اینها برای اجرای عملیات هم هزینه مضاعفی را ایجاد میکند. خوب اگر فرصتی پیش بیاد که این دستگاهها بتوانند بصورت مشارکتی یا از طریق شرکتهای بومی و محلی آن کشورها به کار گرفته شوند، بسیار مفید خواهد بود و عملاً هم ارزآوری و کارآفرینی برای نیروهای ایرانی خواهد داشت.
- کشورهای هدف ما در این زمینه چه کشورهایی هستند یا میتوانند باشند؟
o در بخش دکلداری و اجرای فعالیتهای عملیات حفاری، ما برای حضور در کشورهای حاشیه خلیج فارس یا برخی کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق و حتی کمی دورتر لیبی، سوریه و کشورهای نفتخیز شاخ آفریقا مشکلی نداریم. البته تجهیزات حفاری را قاعدتاً آنها هم دارند و اگر کسر و کمبودی هم باشد، شرکتهای عمده و بزرگ بینالمللی هستند که اینها را معمولاً به روش کلید در دست (EPC) تأمین میکنند ولی در بخش تأمین مواد، کالا و خدمات فنی موردی که از نظر حجم تجهیزات قابل نقل و انتقال هست، در این بخشها ما خیلی خوب میتوانیم رقابت بکنیم.
- اطلاعرسانی در زمینه نحوه فعالیتهای شرکتهای معتبر یا استراتژیهای کشورهای موفق در این زمینه میتواند برای صنعت ما راهگشا باشد، نظر شما چیست؟
o کاملا درست میفرمایید. استراتژیهای درازمدت که در کشورهای پیشرفته ملاک عمل قرار میگیرد و برنامههایی که بر مبنای بازارمحوری و با تحلیل درازمدت از بازار تنظیم میشوند، موفقیتهای بسیاری را برای آنها به ارمغان آورده است. بهعنوان نمونه کشور نروژ که از نظر ذخایر نفتی چندان قابل مقایسه با ما نیست اما به توانمندی تجهیزاتی و تکنولوژیک بالایی دست یافته است. نروژ در حال حاضر یکی از کشورهایی است که شرکتهای متعدد تولید تجهیزات و دانش فنی را دارد و در اجرای پروژهها نیز بسیار موفق عمل میکند. اینها بر اساس برنامههای درازمدت به دست آمده است بهطوری که الان منافع حاصل از این خدمات فنی را فقط بهعنوان ذخیره خزانه کشور استفاده میکنند و عملا نیازی به هزینه کردن و سرمایهگذاری مضاعف ندارند.
- با توجه به نقشی که صنعت حفاری در کارآفرینی و اشتغالزایی دارد، دغدغه مهم شما احتمالا فعال بودن این دستگاههاست.
o بله، این خیلی موضوع مهمی است. در حال حاضر ما 115 دستگاه حفاری خشکی و 18 دستگاه حفاری دریایی با مالکیت ایرانی داریم که حاصل سرمایهگذاریهای کلان بخش خصوصی در 10-15 سال اخیر و با توجه به سیاستها و برنامههای وزارت نفت بوده است. اکنون نگهداری این سرمایهها و سازمانها بسیار مهم است و در شرایط فعلی آنچه باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد، نگهداری و حفظ و حراست از این بنگاههای اقتصادی است. هر دستگاه حفاری خشکی به صورت مستقیم بالغ بر 100 نفر و به صورت غیرمستقیم بالغ بر 400 نفر قابلیت اشتغالزایی دارند. این جدای از اشتغالزایی بخش خدمات فنی و سایر بخشهای مرتبط است. دستگاههای حفاری دریایی هم حدود 120 نفر نیروی مستقیم و بالغ بر 600 نفر به صورت غیر مستقیم جذب نیرو دارند، بنابراین این صنعت نقش مهمی در کارآفرینی و اشتغال دارد.
این در حالی است که تاخیر در وصول مطالبات از دولت نیز از مشکلات اصلی شرکت های حفاری است و هزینه تامین مالی برای تنظیم جریان نقدینگی برای تداوم عملیات بر عهده شرکت ها افتاده است. در واقع دولت باید مسوولیت عدم انجام به موقع تعهدات پرداختی خود به شرکت ها را برعهده بگیرد تا زیان های بسیاری که از این طریق به شرکت ها وارد می شود، گرفته شود.
نباید از نظر دور داشت که محدود بودن فعالیت دستگاه های حفاری در داخل کشور موجب رقابت فشرده بین شرکت ها و کاهش شدید قیمت های اجرای پروژه های حفاری شده است. بنابراین حفظ شرکت هایی که با زحمات بسیار ایجاد و رشد کرده اند، از اولویت های حال حاضر در صنعت نفت است.